عشق های پیچیده 17
سلام سلام بچه ها . چطوره حاله شما ؟ هستید خوشحال و خندان ؟
هه هه .یاد کودکستان افتادم .
داستانو بخونید و نظرای جیگرتونو بدین
قسمت هفدهم
ستاره از دستشویی بر می گرده و گوشیشو تو دست مریم میبینه ! با عصبانیت میره جلو و گوشیرو از
دستش میگیره و وقتی متن پیامی که به کیم جون ارسال شده رو دید , خون جلو چشاش رو میگیره و
رو به مریم می کنه و میگه :
_ تو چیکار کردی؟
مریم : امممممممم.......صدا میاد ؟ ....امتحان میکنم .....1.2.3 ...............1.2.3
ستاره : مریم
مریم : صدا میاد ؟
ستاره : مریم
مریم : پس صدا میاد !
ستاره با صدای بلند داد زد و گفت :
ستاره : مریم ...تو که میدونستی واسه چی باهاش قهرم . پس چرا این کاری کردی ؟
مریم از جاش بلند شد و اون هم صداش رو برد بالا و گفت :
_ چون خنگی ...چون مغزت پوکه ...چون این همه مدت نفهمیدی کسی که دوستش داری , یکی از
خودمونه .
ستاره با تعجب گفت :
_ از خودمونه ؟ منظورت چیه ؟
سبا : یه کم فکر کن ستاره .............اون شب تولد تو بوده و همه ی بچه ها دعوت بودند و دقیقا همون
شب , تولد هم کلاسی دوست پسر ت که اسمش ستاره است هم بود!!!!
ستاره گیج شده بود .
ستاره : منظورتون چیه ؟
نگین : منظورمون اینه که دوست پسر تو یکی از بچه ها ی مدرسه ی خودمونه . ......اون شب تولد تو
بوده ....نه تولد کس دیگه ای .....هر دوتا ستاره تو بودی ....می فهمی؟
ستاره : نه ...نمی فهمم .
یلدا : تو که خنگ بودی ....حالا هم 2 درجه بهش اضافه شده ....مگه چیزی از این کهکشان کم میشه ؟
غزاله : فکر کن ستاره .....طبقه ی بالا ...........دوست پسر تو طبقه ی بالایه .
ستاره : تو اتاق پسرا ؟
مریم : آره ....اتاق پسرا !
ستاره : دیوونه شدید ؟ ....هیون و نازنین با همند .....مین هو و سبا هم باهم .....یلدا و کیو جونگ هم با
هم ........سنتا و هیونگم که با همند .......غزاله و کیم بوم هم با هم ....سارا و جونگ مین هم با هم
دوستند ....کیم جون هم با .... با .....با کی دوسته ؟
سنتا : با ستاره . یه دوست دختر اینترنتی . گرچه خودشم اسم دوست دخترشو نمی دونه . ....ولی خیلی
دوستش داره .......هر روز هم دیگر رو می بینند اما نه به عنوان دوست و نه به عنوان کسایی که
عاشق هم دیگه اند.......به عنوان یه هم کلاسی .
ستاره : یعنی .....
یلدا : یعی تو و کیم جون با هم دوستین و خودتون هم خبر ندارین .
*********
صبح , توی مدرسه :
جونگ مین : ستاره نیومد؟
سارا : نه .
کیم بوم : واسه چی؟
نگین : گفت امروز آمادگیشو نداره .
هیونگ : پس حله ..........بریم .
بچه ها حرکت کردند . اما مین هو دست سارا رو کشید و گفت :
_ میخوام باهات حرف بزنم !
جونگ مین : چه جور حرفی؟
مین هو : میخوام قضیه ی دیروز رو بهش گزارش کنم .
جونگ مین فکر می کنه و یادش میاد , که دیروز وقتی اس ام اس کیم جون خوند , به کیم جون گفت که
یکی از دوست دخترا واسه من جور کن و ...
جونگ مین یکدفعه به خودش اومد و گفت :
_ نه ...تو رو خدا نه ........مین هو جون تو رو خدا نگو ...
و به زور مین هو رو با خودش میکشه و می بره !
سر کلاس درس , مین هو یه کلیپ به سارا بلوتوث میکنه .
سبا : چی کار داری میکنی؟
مین هو : دارم کاری میکنم که فردا جونگ مین رو کچل ببینیم!!!
سبا:چی؟ .......معلوم هست چی داری میگی؟ .....تو رو خدا بینشون دعوا ننداز .
سارا با دیدن کلیپ , به طور فجیحی هم عصبانی و هم متعجب میشه . و درجا همون کلیپ رو برای
جونگ مین بلوتوث میکنه ! جونگ مین اولش , مثل همیشه نیشش باز میشه , ولی بعد از این که کلیپ
رو میبینه , خندش محو میشه و دوباره اون روز رو یاد میاره ! آره ......اون روز مین هو گوشی
دستش بود و داشت فیلمبرداری میکرد و گفته ی جونگ مین هم توش ضبط میشه !
جونگ مین با عصبانیت به چهره ی مین هو که داشت زیر زیرکی می خندید , نگاه کرد. اما نمی
تونست چیزی بگه چون معلم سر کلاس بود . اما دبیر متوجه این کارا شد و بلند داد زد و گفت :
_اونجا چه خبره ؟
سارا : ببخشید ! تقصیر من بود !
دبیر : پس از کلاس برو بیرون !
سارا از جاش بلند میشه و به جونگ مین چپ چپ نگاه میکنه و از کلاس میره بیرون .
جونگ مین : میشه من برم دستشویی؟
دبیر : دستشویی یا ...؟...........برو
جونگ مین از کلاس خارج میشه و به سمت سارا که داشت به طرف در خروجی می رفت , دوید و
دستش رو گرفت و برگردوندش .
جونگ مین : گوش کن سارا ...واست توضیح میدم ! فقط گوش کن ببین من چی میگم !...اون روز من
خواستم جو رو عوض کنم , به خاطر همین اون حرف رو زدم , وگرنه تو خودتم خوب میدونی که من
از اون جو آدما نیستم !
سارا با بغض میگه : آره .....اصلا از این جور آدما نیستی ! ...اصلا!
جونگ مین : خوب چرا گریه می کنی ؟
سارا : کی گفته که من دارم گریه می کنم ؟
جونگ مین : کور نیستم که میبینم!
سارا : برو بابا !
و تا خواست حرکت کنه که بره , جونگ مین دستش رو میکشه و بغلش میکنه !
جونگ مین : گریه نکن سارا ! .....طاقت ندارم گریه هاتو ببینم !
سارا با یه لگد تو پای جونگ مین میزنه و این ضربه باعث میشه که از هم جدا بشند و جونگ مین
پاشو از درد نگه داشته بود که سارا میگه :
_ خواب دیدی خیر باشه !
و از مدرسه خارج میشه
خوب .....این قسمت هم تموم شد . نظر یادتون نره و از همه مهمتر به نظر سنجی ها ( تو پست ثابت)هم جواب بدید!
سلام. من سنتام. به وبلاگ خودتون خوش اومدید. من یکی از طرفدارای سرسخت SS501 هستم و واقعا دوستشون دارم. در واقع اونا بخشی از زندگیمند. اینجا هم بیشتر از دابل اس آپ میکنم. اما از گروه های دیگه ی کره ای و کلا هر چی که مربوط به کره باشه هم آپ می کنم. اگه در خواستی دارین, حتما تو نظرات بهم بگین تا اگه تونستم, براتون بذارم. در ضمن نظر یادتون نره. من واقعا محتاج نظراتتون هستم.